معنی نوعی تختخواب

حل جدول

فرهنگ عمید

تختخواب

تخت چوبی یا فلزی که روی آن می‌خوابند،

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

تختخواب

غش، هیکل السریر


تختخواب سفری

سریر


روپوش تختخواب

غطاء، غطاء الفراش، مفرش السریر


چهارچوب تختخواب

هیکل السریر


هرگونه تختخواب تاشو

سریر


نوعی

عام، مثالی

فارسی به آلمانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تخت‌خواب، تختخواب

بستر، تخت، رختخواب

فرهنگ فارسی هوشیار

تخت خواب تختخواب

(اسم) تخت چوبی یا فلزی که بروی آن میخوابند. یا (تخت خواب آهنی تختخواب آهنی) . تخت خوابی که از آهن ساخته شده.


نوعی

نوعی در فارسی سردکی گنی گونه ای جوری

لغت نامه دهخدا

نوعی

نوعی. [ن َ / نُو] (ص نسبی) منسوب به نوع. مقررشده برای نوع. (ناظم الاطباء). مربوط به نوع: صورت نوعی. حرکت نوعی. (فرهنگ فارسی معین): من ِ نوعی.

واژه پیشنهادی

نوعی خط

نوعی خط

معادل ابجد

نوعی تختخواب

2145

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری